نام آن یزد است و آن یعنی خدا حاجیان در رفت ، و برگشت از خدا بنده ای مؤمن زشان مانده جدا گفتنش ای مرد ِ در مانده زحق ... گفت حق اندر دل ما شد : خود آ هرکجا که می رویم او هست ، او حاش لله خانه ی بی کدخدا ما همه کعبه ، دل ما خان اوست آن ، ز سنگ و گل به مکٌه ، از شما سنگدل هائی نشسته بر دو سنگ ور نه راهِ حقٌ ؟ همینجا هست و لا آنچه از دار العباده جسته ای نام آن یزد است و آن یعنی خدا کوچه هایش از خدا ، هرلردِ شهر خانه هایش پر ز عابد ؛ مرحبا نور حقٌ اندر دل هر عابدی است کی دگر یابی چنین کعبه کجا ؟ , ...ادامه مطلب
گر وطن از آن توست پس چرا رها کردی ؟ گر وطن از آن توست پس چرا رها کردی ؟ دین و عِرق بنهادی ، نذر ما سوی کردی ! گروه : کهن نوع : تک بیت موضوع : رها کردن وطن نام : دین و عِرق بنهادی ! شاعر : علیرضا آیت اللهی تاریخ : شهریور 1358 محل : پاریس توضیح : در پاسخ با یکی از استادان چپگرای ایرانی در پاریس که یادداشتی برای شاعر نهاده بود . ,شعر ساده ، شعر زیبا ( هنر ) شعر دلپذیر ، شعر روح انگیز و نشاط آور ، شعر آموزنده ، شعر انسان ساز ( سازنده ) شعر ترقیخواه ، شعر اجتماعی ...ادامه مطلب
مثبت و منفی آنان که مثبت اند ابیات عشق و صلح را فریاد می زنند : نوسازی ملل . آنانکه منفی اند چون عین انفیه « عن » ، « فی » بهانه ها تخریب می کنند گروه : نو نوع : نیمائی موضوع : انتقادی - اجتماعی شاعر : علیرضا آیت اللهی تابستان 1358 : یزد ,خلق و خو . تک بیت . هجویٌه . علیرضا آیت اللهی . خرداد 1341 . دبیرستان ایرانشهر یزد ...ادامه مطلب