اقتصاد شعر ، اقتصاد ادب شاعری ارثی است با کمی مرسی ! یکی از شب های زمستان 1342 ، تقریبا" 50 سال قبل از این ، بود که طبق معمول پدرم از سر کار به خانه باز گشته بود و نخستین چیزی که می طلبید دو استکان ، و به ندرت سه استکان ، چای دبش بود . در ریختن چای مناسب پدرم مهارتی بافته بودم . چای اوٌل را که برای پدرم ریختم گفتم : امروز مادر یک شعر قشنگ سروده اند در خانواده های روحانی آن زمان و آنهم توسط یک زن ، شعر سرودن تشویق نمی شد و به قول م. آزاد ( تهرانی ) شاعر نو پردازِ آن زمان « مرسی » نداشت . شعر را که یک دوبیتی بود با وجود مخالفت نیمه شوخی - نیمه جدی مادرم برای پدرم خواندم . مادرم ، انگار که شعر گفتن کاری ناپسند و از روی سرخوشی باشد گفتند : پدرت هم شعر می گفتند ! . پدرم روبه من کرده گفتند تا به حال شعری از من دیده ای ؟!. معلوم شد قبل از تولد من و گویا به اصرار آقای افصح زاده که رئیس اداره نوغان یزد بوده است و پدرم سمت معاونت ایشان را در آن اداره داشته است دوسه مرتبه به عنوان میهمان در انجمن ادبی یزد ، که در منزل حجت الاسلام شیخ محمود فرساد تشکیل می شده است ، و بعدا" به عنوان سردفتر همکار وی هم شده است ، شرکت کرده است ؛ و در آنجا مورد تشویق حجت الاسلام آقا سید علیمحمد وزیری که از نزدیکترین دوستان پدرشان بوده است ، و نیز همکار و هم اتاق سابقش در شرکت قند و شکر یزد ، یعنی آقای شکوهی قرار گرفته است ، و به دلیل چندان ذوق شعر نداشتن و عدم علاقه به شاعر شدن ، شعر دوستی را هم رها کرده است و از آن به بعد به انجمن ادبی یزد نرفته است . پدرم در توجیه این امر می گفت : شعر گفتن که آب و نان نمی شود ! (1) آن روزها با خود فکر می کردم که طبع شعر ، ارثی یا غیر ارثی ، خدادادی است ؛ امٌا محیط و تشویق و ترغیب اطرافیان هم می تواند به شدٌت مؤثر واقع شود ؛ و این محیط می تواند بر اساس سه انگیزه اساسی باشد : زیبا پسندی یا در واقع شعر دوستی ابزار توفیق سیاسی ابزار اقتصادی ( در آمد به,انگیزه اقتصادی شعر . انگیزه سیاسی شعر . انگیزه هنری و زیباپرستی شعر . ارثی بودن شعر . نقش تشویق ...ادامه مطلب