بازهم وحشی بافقی ، جههوری و عدالت

ساخت وبلاگ
 

خلاف مذهب جمهور!

 


 

موقعیت وحشی بافقی در « زمانه » خود از زمره دلایلی است كه می تواند مدایح وی را نیز ، علاوه بر آنچه گفته شد ، توجیه كند . اما آیا شاعرآن روزی نظیر برخی از نویسندگان امروزی تنها به مدح و ثنا می پرداخته است ؟

 


 

خیر ! ، وی به جای خود انتقاداتی پنهان و پیدا از وضع عدالت در جامعه دارد و گاه برابری اجتماعی و نهایتا" نظم اجتماعی را به عدل حكومتی مشروط می سازد:

 


 

كند كاه گران در وزن با كوه گران دعوا

 


 

اگر از عدل و انصاف تو باشد كفٌه میزان را

 


 

یا

 


 

بیخ آزار بدین گونه كه انصاف تو كند

 


 

عنقریب است كه هر گل كه دمد بی خار است

 


 

یا

 


 

عدل تو چون شود صلاح اندیش

 


 

گرگ دست آورد به گردن میش

 


 

یا

 


 

ملك از انصاف تو چنان آباد

 


 

كه در او جغد كس ندارد یاد

 


 

جغد در خانه هما چه كند ؟

 


 

ظلم در كشور شما چه كند !

 


 

پس وحشی بافقی برخلاف بسیاری از شعرای قدیم كه « اقتدار » و به طور ضمنی ظلم و ستم حاكم قادر و جابر را می ستایند ، حاكم یا سلطان زمان خود را عادل می خواهد :

 


 

الا تا مملكت بی سلطنت باشد تن بی سر

 


 

الا تا سلطنت بی عدل باشد پیكر بی جان

 


 

و در جائی شاید عدل را اینگونه تعریف می كند :

 


 

به گنجشكان میالا دام خود خواهم چنان باشی

 


 

كه استغنا زنی گر بینی اندر دام عنقا را

 


 

امٌا آیا در آن زمان وحشی با فقی از برابری سیاسی و عدالت اجتماعی چون امروز بحث می شده است ؟ . و آیا وی از حكومت مردم بر مردم یا جمهوری هم چیزی می دانسته است ؟ امری است كه نیاز به مطالعات دقیق تری دارد . ما فقط از وی این شعر را خوانده ایم كه :

 


 

خلاف مذهب جمهور اگر شخصی سخن راند

 


 

عدو را از شمار گام او ثابت كند پایان

 
سه شنبه   16 فروردین 1390
 

 

شعر یزد از شاعر یزدی رواست...
ما را در سایت شعر یزد از شاعر یزدی رواست دنبال می کنید

برچسب : وحشی بافقی , بی عدالتی , جامعه صفوی , شهر یزد, نویسنده : علیرضا آیت اللهی poemiran بازدید : 928 تاريخ : سه شنبه 22 بهمن 1392 ساعت: 19:26

لینک دوستان

خبرنامه