شب یلدای 1393

ساخت وبلاگ

خداوندا « شبِ یلدا » به « یلدای خداوندی » است
شب فردای رفت از غم به شادی و به لبخندی است

« شبی تاریک و بیم موج و گردابی چنین حائل »
تو گوئی راهها بسته ست ، هر راهی به دربندی است

نه راه پیش ، نه راه پس ، نه امیدی به هرکرکس
خدایا بهر چه در بند ؟! گشایم پا ! به هر فندی است

زدستم رفته صبر و طاقت و امٌید ؛ بس نومید
گمانم این شبی دهساله یا چندین ده و اندی است

منم با جمعی از روشنگرانِ پاکدل ، عاقل
همه صبر تو را دارند ؛ کاین عین خردمندی است

دلی نورانی از یاران این وبلاگ در وامم
ادایش نیست آسان ، لطف خالوئی و فرزندی است

نه من را در شکنجه بین ! نه شعرم را سکنجه بین
که هر گویش ، اگر لطف تو باشد ، شکٌر و قندی است

خداوندا شبت را روز گردان بر چنین یاران
مرا هادی شو و بهبود حالی کن به هر پندی است

شعر یزد از شاعر یزدی رواست...
ما را در سایت شعر یزد از شاعر یزدی رواست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علیرضا آیت اللهی poemiran بازدید : 919 تاريخ : چهارشنبه 3 دی 1393 ساعت: 21:41

لینک دوستان

خبرنامه