شعر من ، شعر یزد ، شعر شماست
بر سری گر نشست فرٌ هما ست
ره ببایست تا به عمق وجود
چون که دروازه ای به لطف خداست
همه از لطف یزد و یزدان است
نور خورشید بهر خلق هداست
نه ! تکبرٌ مباد از شاعر
شعر خوب از همه کُبور جداست
چون که در راه مردم است و خدا
پس چنین شعر نعمت است و به جاست
گر تو خواندی چه بهتر ای حق جو
ورنه گَردی ز من نخواهد خاست
گفتن من وظیفه است به خلق
ثمری داده ، گر که خلق بخواست
این مهم نیست خواندن اشعار
اصل بر کارکِردِ آن به رواست
ایٌهالناس ! شعر من خوب است
مستحقٌ هزار باره دعا است !
برچسب : شعر , یزد , علیرضا آیت اللهی, نویسنده : علیرضا آیت اللهی poemiran بازدید : 915