دو بیتی ها و رباعی های انتخابی جوانی (3)

ساخت وبلاگ

 در بند خزن و اندوه تسلیم مرگ گشتم

واز دوری و فراقت محزون به کوه و دشتم
ای صاحب کرامت اندک ترحمی کن
نامه نگار بهرم کز بهر آن نشستم
جهانگیری
*
به مژه دل زمن بدزدیدی
ای به لب قاضب و به مژگان دزد
مزد خواهی که دل زمن ببری
این شگفتی که دید دزد به مزد
ابوسلیک گرگانی
*
از دور به دیدار تو اندر نگرستم
مجروح شد آن دیده پرحسن و ملاحت
از غمزه تو خسته شد آزرده دل من
وین حکم قضائیست جراحت به جراحت
ابوشکور بلخی
*
منم آنکه خدمت تو کنم و نمی توانم
توئی آنکه چاره من کنی و نمی توانی
دل من نمی پذیرد بَدَلِ تو یار گیرم
به تو دیگری چه ماند تو به دیگری چه مانی
حواجه نصیر الدین طوسی
*
یارب که زمانه دلنوازت باشد
ایٌام همیشه کار سازت باشد
رخش تو شپهر و زین رخش تو هلال
خورشید به جای طبل بازت باشد
وحشی بافقی
*
ایزد دلکی مهر فزایت بدهد
زین به نظری به این گدایت بدهد
خوبی و خوشی و دلفریبی و جمال
داری همه جز وفا ، خدایت بدهد !
اثیر الدین اخسیتکی
 
شعر یزد از شاعر یزدی رواست...
ما را در سایت شعر یزد از شاعر یزدی رواست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علیرضا آیت اللهی poemiran بازدید : 670 تاريخ : چهارشنبه 18 ارديبهشت 1392 ساعت: 2:42

لینک دوستان

خبرنامه