و نمی فهمد اد
که چه می گوید!
چه اراجیفی را که به هم میبافد !
سلطه اش بر سبد ارزی ما دانه ای از ارزن ،
پری از کاه ،
و نمی از دریاست ؛
و تکبٌر هایش ؟
تو نگو ، اقیانوس ...
او که باشد که گدائی خدا را بکند ؟!
معتبر گشته به نیرنگ و ریا
مستند گشته به زور و تزویر
فکر کرده است که شاه است و وزیر
. به فرض ، که وزیری باشد ؛
اختیارش به چه حکمی ممهور ؟ ،
گشته و او مغرور ؟
معتبر نیست چنین
( ناخوانا )
گروه : نو
نوع : نیمائی
موضوع : اداری - اقتصادی
نام : و نمی فهمد او
شاعر : علیرضا آیت اللهی
تاریخ : بهار 1365
محل : وزارت اقتصاد